ترجمه مقاله

مستهزی

لغت‌نامه دهخدا

مستهزی ٔ. [ م ُ ت َ زِءْ ] (ع ص ) فسوس کننده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). مسخره کننده . (از اقرب الموارد). آنکه استهزاء کند. آنکه ریشخند کند. فسوسکار. فسوسی . افسوسی . طعنه زننده . و رجوع به استهزاء شود :
هر چه گوئی باز گوید که همان
می کند افسوس چون مستهزئان .

مولوی (مثنوی ).


ترجمه مقاله