ترجمه مقاله

مستوفد

لغت‌نامه دهخدا

مستوفد. [ م ُ ت َ ف ِ ] (ع ص ) بر سر پای و دروا نشیننده . (از منتهی الارب ). سرپا و بطور غیرمطمئن نشیننده . (از اقرب الموارد). مستوفز. و رجوع به مستوفز شود. || فرستنده کسی را بعنوان «وفد» و هیئت اعزامی . (از اقرب الموارد). و رجوع به استیفاد شود.
ترجمه مقاله