ترجمه مقاله

مستکف

لغت‌نامه دهخدا

مستکف . [ م ُ ت َ ک ِف ف ] (ع ص ) نعت فاعلی از استکفاف . گرد گیرنده چیزی را و نگرنده بسوی آن . || موی فراهم شونده . || آنکه دست پیش چشم دارد وقت نگریستن از دور. || دست پیش کسی دارنده به خواهش و سؤال . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به استکفاف شود.
ترجمه مقاله