ترجمه مقاله

مست گردیدن

لغت‌نامه دهخدا

مست گردیدن . [ م َ گ َ دَ ] (مص مرکب ) مست شدن . مست گشتن . انتشاء. استنشاء. تنشی . خذم . نشوة. (از منتهی الارب ). رجوع به مست گشتن شود.
|| معجب و متکبر و مغرور شدن .
و رجوع به مست و مست گشتن و مست شدن شود.
ترجمه مقاله