ترجمه مقاله

مسحنة

لغت‌نامه دهخدا

مسحنة. [ م ِ ح َ ن َ ] (ع اِ) سنگ بوی خوش سای . (منتهی الارب ). صلاءة و سنگی که طیب را بر آن سایند. (از اقرب الموارد). || تیشه ٔ سنگ شکن . (منتهی الارب ). || آنچه سنگ را بدان شکنند. ج ، مَساحِن . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله