ترجمه مقاله

مسحوط

لغت‌نامه دهخدا

مسحوط. [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از سحط. رجوع به سحط شود. || شراب آب آمیخته . هر شراب که باشد. (منتهی الارب ). شراب ممزوج . || شیر که ریخته شود. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله