ترجمه مقاله

مسروب

لغت‌نامه دهخدا

مسروب . [ م َ ] (ع ص )آن که در دماغ او دخان سیم رسیده محصور کرده باشد. (منتهی الارب ). کسی که در خیاشیم و منافذ او دود نقره داخل شده ، در نتیجه گرفتار «حصر» و تنگی نفس شده باشد. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله