ترجمه مقاله

مسقط

لغت‌نامه دهخدا

مسقط. [ م َ ق َ ] (اِخ ) شهری است با نعمت بسیار به ناحیت سریر و از وی برده ٔ بسیار افتد به مسلمانی . (حدود العالم ). شهری است به ساحل دریای عمان . (منتهی الارب ). شهری است از نواحی عمان در آخر حدود آن در سمت دیگر یمن و در ساحل دریا. (از معجم البلدان ). دارالملک عمان و اعظم بلاد آن مکان است . در میان کوهستان اتفاق افتاده سه جانبش گرفته و سمت شمالیش گشاده در کنار بحر است و آبش از چاه . و آن معرب مسکت است . (از انجمن آرا و آنندراج ذیل مسکت ). پایتخت سلطنت نشین عمان است با 7هزار تن سکنه و آن بندری است بر خلیج عمان . صادرات آن مروارید و عاج و پوست است و بیشتر روابط بازرگانی آن با بمبئی و شهرهای خلیج فارس می باشد. و رجوع به عمان شود.
ترجمه مقاله