ترجمه مقاله

مسقط

لغت‌نامه دهخدا

مسقط. [ م ُ ق ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از اسقاط. رجوع به اسقاط شود. ساقطکننده . اندازنده . (از اقرب الموارد).
- داروی مسقط جنین ؛ دارو که سبب افکندن بار شود.
- مسقطالاجنة ؛ بچه افکن . (یادداشت مرحوم دهخدا).
|| زن که بچه ٔ ناتمام افکنده باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سقطکننده .
ترجمه مقاله