ترجمه مقاله

مسقف

لغت‌نامه دهخدا

مسقف . [ م ُ س َق ْ ق َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از تسقیف . رجوع به تسقیف شود. || خانه ٔ پوشیده . (آنندراج ). بیت سقف دار. (از اقرب الموارد). خانه ٔ آسمانه کرده . (دهار). صاحب سقف . باسقف . با آسمانه . آسمانه دار. پوشیده . سرپوشیده . پوشانیده . باپوشش .
- مسقف کردن ؛ سقف زدن . باسقف کردن . آسمانه زدن .
|| درازبالا. (منتهی الارب ). طویل . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله