ترجمه مقاله

مسلح

لغت‌نامه دهخدا

مسلح . [ م َ ل َ ] (اِخ ) جائی است از اعمال مدینه نزدیک به غَمرَه . (از معجم البلدان ) :
در میان سنگلاخ مسلح و غمره ز شوق
خار و حنظل گلشکرهای صفاهان دیده اند.

خاقانی .


بر پانزده میل از افیعیه تا مسلح در او برکه هاست و چاههاست ... بر چهارده میل از مسلح تا غمره در او برکه هاست و چاههاست و بعضی میقات را به مسلح شمارند. (نزهة القلوب چ لیدن مقاله ٔ سوم ص 168).
ترجمه مقاله