ترجمه مقاله

مسنطل

لغت‌نامه دهخدا

مسنطل . [ م ُ س َ طَ ] (ع ص ) سست رو ناتوان که در رفتار به افتادن نزدیک باشد. کسی که سر را به نشیب و فراز کند. پیچ پیچان رونده که حفظ نفس خود نتواند. || بزرگ شکم . || مضطرب خلقت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله