ترجمه مقاله

مشارة

لغت‌نامه دهخدا

مشارة. [ م َ رَ ] (ع مص ) شار شوراً و شیاراً و شیارة و مشاراً و مشارة. رجوع به شور شود. (ناظم الاطباء). انگبین چیدن از خانه ٔ زنبور عسل . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به مشار شود.
ترجمه مقاله