ترجمه مقاله

مشاع

لغت‌نامه دهخدا

مشاع . [ م ُ ] (ع ص ) بخش ناکرده : سهم مشاع ؛ بهره ٔ بخش ناکرده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مشترک و تقسیم ناکرده شده . و اکثر استعمال آن در زمین است ، چنانکه در مدار نوشته که مشاع ، زمین مشترک که قسمت کرده شده نباشد. (غیاث ) (آنندراج ). بخش ناکرده . قسمت نشده . جدانشده از حصه ٔ دیگری یا دیگران ، مقابل مفروز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
مشاع آمد میان عیسی و من گلشن وحدت
به جان آن نیمه بخریدم هم از عیسی به ارزانی .

خاقانی .


|| (اصطلاح حقوق ) مالی است که مشترک بین دو یا چند نفر باشد و سهم آنها را در خارج نتوان تمیز داد، مانند خانه ای که بطور ارث به دو برادر میرسد که هر یک از آنها مالک نصف مشاع خانه هستند. (فرهنگ حقوقی تألیف جعفری لنگرودی ). || آشکارا و فاش کرده شده . (غیاث )(آنندراج ).
ترجمه مقاله