ترجمه مقاله

مشاهدات

لغت‌نامه دهخدا

مشاهدات . [ م ُ هََ ] (ع اِ) محسوسات . (محیطالمحیط) (اقرب الموارد). ملاحظات و معاینات و هر آنچه با چشم درک می شود و مبرهن و مدلل می گردد. (ناظم الاطباء). آنچه حس بدان دستور دهد و حکم کند، خواه از حواس ظاهر باشد یا باطن ، مثل : الشمس مشرقة و النار محرقة یا ان لنا غضباً و خوفا. (از تعریفات ). اما فلکیات . چون یک قسمت مهم آن مبنی است بر تجربیات و مشاهدات لذا آن هم از حد فلسفه خارج می باشد. (ترجمه ٔ شعر العجم شبلی ج 5 ص 177). و رجوع به حکمت اشراق شود.
- مشاهدات غیبیه ؛ ملاحظه و معاینه ٔ چیزهای غیرحاضر و آینده . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله