ترجمه مقاله

مشاکلة

لغت‌نامه دهخدا

مشاکلة. [ م ُ ک َ ل َ ] (ع مص ) با همدیگر موافقت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سزیدن .برازیدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
ولکنما نهدی الی من نجله
و ان لم یکن فی وسعنا مایشاکله .
احمدبن یوسف متولی دیوان رسائل مأمون خلیفه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
|| با چیزی مانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). مانا و مشابه شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): فی فلان مشاکلة من ابیه ؛ای شبه . (از اقرب الموارد). || (اصطلاح کلام و حکمت ) نزد متکلمین و حکما، اتحاد در شکل و مرادف تشاکل است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 785). و رجوع به همین کتاب و مشاکلت شود.
ترجمه مقاله