ترجمه مقاله

مشایعة

لغت‌نامه دهخدا

مشایعة. [ م ُ ی َع َ ] (ع مص ) با کسی دوستی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || خواندن شتر و رمه ٔ پس مانده را و آواز کردن او. و یعدی بالباء. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || در پی رفتن در کاری . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). پیروی نمودن . (آنندراج ). || گسیل کردن . || در پی رسیدن کسی را. (منتهی الارب ). چند قدم همراه کسی رفتن برای رخصت . (آنندراج ). به دنبال مسافر رفتن هنگام رحیل . (از اقرب الموارد). و رجوع به مشایعت شود.
ترجمه مقاله