مشت کردنلغتنامه دهخدامشت کردن . [ م ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، به مشت برگرفتن : نخودچیها را مشت کرد ریخت به جیبش . (ازیادداشت به خط مرحوم دهخدا). || با مشت چیزی را پیمودن . (ناظم الاطباء). و رجوع به مشت شود.