ترجمه مقاله

مشرب

لغت‌نامه دهخدا

مشرب . [ م َ رَ ] (اِخ ) میرزا اشرف . اصلش از اعراب عامری است چندی در زمان نادرشاه در الکاء خار و ورامین متوجه عمل دیوانی بوده در آخر یک چشم او را برآوردند. در شیراز به سال 1185 هَ .ق . وفات یافت . این چند شعر از او ثبت شده است :
وصل تو گفتم رسد، پیشترم از اجل
آه که از بخت بد، این نرسید آن رسید.
نمیدانم که آن زیبا پسر دارد پدر یا نه
اگر دارد پدر چون این پسر دارد دگر یا نه ؟
با تو ای گل که مسلم بودت سیمتنی
گل که باشد که کند دعوی نازک بدنی .

(از آتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص 419).


و رجوع به مجمع الفصحاء ج 2 ص 445 شود.
ترجمه مقاله