ترجمه مقاله

مشقی

لغت‌نامه دهخدا

مشقی . [ م َ ] (ص نسبی ) تخته و کاغذ که بر آن مشق حروف کرده باشند. (غیاث ) (آنندراج ). منسوب به مشق . (ناظم الاطباء) :
به رنگ کاغذ مشقی سیاه میماند
اگر به فرض مجسم شود نوافل ما.

میرزا عبدالغنی مقبول (از آنندراج ).


ترجمه مقاله