ترجمه مقاله

مشنف

لغت‌نامه دهخدا

مشنف . [ م ُ ش َن ْ ن َ ] (ع ص ) زن گوشواره نهاده . (آنندراج ). آراسته شده با گوشواره . (ناظم الاطباء) : او سکه و خطبه به القاب سلطان مشرف گردانید و اسماع و آذان را باستماع آن مشنف . (جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله