مشکویه
لغتنامه دهخدا
مشکویه . [ م ُ کو ی َ / ی ِ ] (اِ) بمعنی مشکوی است که بتخانه و حرمسرای سلاطین باشد. (برهان ) (آنندراج ). همان مشکو است . (فرهنگ رشیدی ). || (اِخ ) نام نوایی از موسیقی . (برهان ) (آنندراج ). نام نوایی از سی لحن باربد. (فرهنگ رشیدی ) :
چو بر مشکویه کردی مشک مالی
همه مشکو شدی پر مشک حالی .
رجوع به مشک و مشکو و مشکوی و مشکمالی شود.
چو بر مشکویه کردی مشک مالی
همه مشکو شدی پر مشک حالی .
نظامی .
رجوع به مشک و مشکو و مشکوی و مشکمالی شود.