ترجمه مقاله

مشکک

لغت‌نامه دهخدا

مشکک . [ م ُ ش َک ْ ک َ ] (ع ص ) در شک افکنده . (آنندراج ). شک کرده . و در گمان و در شک افتاده . (ناظم الاطباء). آنچه درباره ٔ آن شک شده . (فرهنگ فارسی معین ).
- کلی ِ مشکک ؛ عبارت از کلیی است که حصول و صدق آن در بعضی افراد به تشکیک باشد و اختلاف در بعضی افراد به اقدمیت و اولویت و غیره باشد. (فرهنگ علوم عقلی تألیف سجادی ). هر کلی که صدق وی بر افراد خود بالسویه و برابر نباشد. چنانکه شیرینی ، سپیدی ، سیاهی ، چه شیرینی شکر تیغال و شکر و عسل یکسان و برابر نیست و سپیدی روز و برف و گچ و سیم متفاوت است . کلی مشکک همیشه در اعراض باشد نه در جواهر چون تلخی و تندی و شیرینی و سپیدی و ترشی و بلندی و کوتاهی و غیره . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به دستورالحکما و تعریفات جرجانی و تشکیک شود.
ترجمه مقاله