مشکین جعد
لغتنامه دهخدا
مشکین جعد.[ م ُ / م ِ ج َ ] (ص مرکب ) سیاه گیسوی . که موی و گیسوی تابدارش چون مشک به رنگ و به بوی باشد :
چو مشکین جعد شب را شانه کردند
چراغ روز را دیوانه کردند.
چو مشکین جعد شب را شانه کردند
چراغ روز را دیوانه کردند.
نظامی .