ترجمه مقاله

مشیب

لغت‌نامه دهخدا

مشیب . [م َ ] (ع مص ) سپید گشتن موی و پیر شدن . (یادداشت مؤلف ) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). || (اِمص ) سپیدی موی و پیری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پیری . (دهار). پیری . دومویی . شیب . شیبه . (یادداشت مؤلف ) :
شاید که مرد پیر بدین گه شود جوان
گیتی بدیل یافت شباب از پی مشیب .

رودکی .


ترجمه مقاله