ترجمه مقاله

مصادرات

لغت‌نامه دهخدا

مصادرات . [ م ُ دَ ] (ع اِ) ج ِ مصادرة. (یادداشت مؤلف ) : بوسهل زوزنی بود آن میانه کار و بار همه وی داشت و مصادرات و مواضعات مردم ... همه او می کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 145). بیشتر خلوتها با بوسهل زوزنی بود و صارفات او می برید و مرافعات را وی می نهاد و مصادرات او می کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 87). عمال تاش را که بر سر اعمال خراسان بودند بگرفت وهر یک را به مواقفات و مصادرات سنگین تسبیب کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 79). || (اصطلاح منطق ) مبادی تصدیقیه است که متعلم در صحت آنها تردید ندارد. مبادی تصدیقی خاصی است که «بینةالثبوت » باشد بنفسه و متعلم از معلم با شک و عناد و انکار می گیرد و وجه نامگذاری آن مبادی به مصادرات از آن جهت است که منشاء صدور و اثبات مسائل علم است . (از فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی تألیف سجادی ). و رجوع به مصادره شود.
ترجمه مقاله