ترجمه مقاله

مصاد

لغت‌نامه دهخدا

مصاد. [ م َ ] (ع اِ) پشته ٔ بلند. || بالای کوه . ج ، امصدة، مُصدان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بلندی سر کوه . (مهذب الاسماء). || سخت تر و استوارتر جای از کوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || معقل . ج ، امصدة. مصدان . (ناظم الاطباء). و رجوع به معقل شود.
ترجمه مقاله