ترجمه مقاله

مصاعد

لغت‌نامه دهخدا

مصاعد. [ م َ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ مصعد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جاهای بلند. (غیاث ) (آنندراج ) : در مرکز آب و خاک روی به مصاعد هوا نهد و بر بالا رود [ ابر ] . (مرزبان نامه ص 101). مهابط و مصاعد آن از خوف صیادان بیرحم منزه ... (سندبادنامه ص 120). سالها رتاج این کار بسته بماند که مصاعد آن قلعه با فلک همراز بود و با ملک هم آواز. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 55). مصاعد قلال و معاقل جبال او که موجب تمرد و سبب تهور گشته ... بر باد دهد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 336). و رجوع به مصعد شود.
ترجمه مقاله