ترجمه مقاله

مصبوب

لغت‌نامه دهخدا

مصبوب . [ م َ ] (ع ص ) ریخته .(منتهی الارب ). ریخته شده . (ناظم الاطباء): ماء مصبوب ؛آبی ریخته . (مهذب الاسماء). مسفوح . (یادداشت مؤلف ). || محوشده و نابودگشته . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله