ترجمه مقاله

مصحب

لغت‌نامه دهخدا

مصحب . [ م ُ ح ِ / ح َ ] (ع ص ) رام بعدِ صعوبت . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). رام شده ٔ پس از سختی . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (اِمص ) رمیدگی . || (ص ) راست رونده که درنگ نکند و به طرفی مایل نشود. || (اِ) آبی که به روی چغزلاوه باشد. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || (ص ) پدر پسر بالغ.(از منتهی الارب ) (آنندراج ). || پدر پسر بالغشده ای که مانا به پدر باشد. || مرد دارای رفیق . (ناظم الاطباء). || مرد صاحب خطرات و وساوس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله