ترجمه مقاله

مصحح

لغت‌نامه دهخدا

مصحح . [ م ُ ص َح ْح ِ ] (ع ص ) درست گوینده ٔ چیزی . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). درست کننده و اصلاح کننده و تصحیح کننده . (ناظم الاطباء). درست کننده ٔ چیزی . (از منتهی الارب ). تصحیح کننده . اصلاح گر. || (اصطلاح چاپخانه ) آنکه غلطها و نادرستیهای کتابی را با بررسی و مطالعه بر اساس ضوابطی اصلاح کند. حرفگیر. (یادداشت مؤلف ). ویراستار. || غلطگیر مطبعه . آنکه در مطبعه به غلطگیری خبرهای چیده شده اشتغال دارد. که اصلاح نمونه های چاپ شده ٔ کتاب یا نشریه پیشه دارد. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله