ترجمه مقاله

مصعد

لغت‌نامه دهخدا

مصعد. [ م َ ع َ ] (ع اِ) محل برآمدن و محل عروج و صعود. (ناظم الاطباء). جای بالا برآمدن . (آنندراج ). معراج . (منتهی الارب ذیل ع رج ). محل برآمدن . صعودگاه . جای بالا رفتن . برآمدنگاه . برآمدنجای . ج ، مصاعد. (از یادداشت مؤلف ) :
ابری که برآید از بیابان
تا مصعد خود شود شتابان .

نظامی .


بخار نطفه به مصعد دماغ مشرقی شد. (سندبادنامه ص 187). || درجه و مرتبه . || نردبان و زینه . ج ، مصاعد. || (ص ) برآمده و صعودکرده . (ناظم الاطباء). در این معنی جای دیگر دیده نشد.
ترجمه مقاله