ترجمه مقاله

مصلی

لغت‌نامه دهخدا

مصلی . [ م ُ ص َل ْ لی ] (ع ص ) نمازگزار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نمازکننده . (مهذب الاسماء). نمازگزارنده . (غیاث ). نمازخوان . (یادداشت مؤلف ). || درود بر نبی فرستنده . (آنندراج ) (غیاث ). صلوات فرستنده . درودخوان . (یادداشت مؤلف ) :
مصلیاً علی النبی المصطفی .

ابن مالک .


|| دومین اسب رهان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نام اسب دوم از ده اسبان که از بقیه مقدم باشد و از اول مؤخر. (آنندراج ) (غیاث ). اسب دوم در مسابقت . (مهذب الاسماء). اسبی که درمسابقه دوم آید. (یادداشت مؤلف ) :
ده اسبنددر تاختن هر یکی را
به ترتیب نامی است روشن نه مشکل
مجلی مصلی مسلی و تالی
چو مرتاج و عاطف حظی و مؤمل ...

ابونصر فراهی (نصاب ).


|| شخصی که در سبق سر مرکوب او محاذی کفل مرکوب سابق باشد. (یادداشت لغت نامه ). || به آتش گرم شونده . (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله