ترجمه مقاله

مصیبت زده

لغت‌نامه دهخدا

مصیبت زده . [ م ُ ب َ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) ماتم زده . (ناظم الاطباء). ماتمی . سوکوار. عزادار. مصیبت دیده . (یادداشت مؤلف ): تضجیع؛ مصیبت زده ساختن .(منتهی الارب ). || بدبخت . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله