ترجمه مقاله

مضادة

لغت‌نامه دهخدا

مضادة. [ م ُ ضادْدَ ] (ع مص ) با هم ضد بودن ، در این صورت مصدر است از باب مفاعله . (غیاث ) (آنندراج ). خلاف کردن با کسی : ضادَّه ُ مضادةً؛ خلاف کرد با او، و ضاد اﷲ بین الشیئین ؛قرار داد خدا یکی از آن دو چیز را ضد دیگری . و منه قول علی علیه السلام : بمضادته بین الامور عرف ان لا ضد له . و قوله : ضاد النور بالظلمة؛ یعنی قرار داد نور راضد تاریکی . (از ناظم الاطباء). و رجوع به مضاد شود.
ترجمه مقاله