ترجمه مقاله

مضادت

لغت‌نامه دهخدا

مضادت . [ م ُ ضادْ دَ ] (ع مص ) با هم ضد بودن و با کسی دشمنی کردن . (غیاث ). ضدیت و مخالفت . (ناظم الاطباء) : شاهد که با رفیقان آید به جفا کردن آمده است به حکم آنکه از غیرت و مضادت یاران خالی نباشد. (گلستان ، کلیات چ مصفا ص 90). تا مضادتی میتوان بود در کمالیت هر دو یا نه . (معیارالصدق از مباحث صرفی و نحوی ص 16).
ترجمه مقاله