مضجلغتنامه دهخدامضج . [ م ُ ض ِج ج ] (ع ص ) بانگ و ناله کشنده . (آنندراج ). فریاد کننده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : خفض و رفع این مزاج ممتزج گاه صحت گاه رنجوری مضج .مولوی .