ترجمه مقاله

مضر

لغت‌نامه دهخدا

مضر. [ م َ /م َ ض َ ] (ع مص ) ترش و زبان گز گردیدن شیر و سخت سپیدگشتن : مضر اللبن مَضْراً و مَضَراً و مُضوراً؛ ترش و زبان گز گردید شیر و سخت سپید گشت ، و همچنین است مضرالنبید. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
ترجمه مقاله