ترجمه مقاله

مضیغة

لغت‌نامه دهخدا

مضیغة. [ م َ غ َ ] (ع اِ) هر گوشت پاره که بر استخوان باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گوشت پاره ای که به استخوان چسبیده باشد. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || گوشت پاره ٔ زیر گوشت بازوی اسب . || پی کرانه ٔ گوشه ٔ کمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پی خائیده که کمان ساز دارد. || تندی زیر بناگوش . || پی اندام . ج ، مضیغ، مضائغ. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله