ترجمه مقاله

مطار

لغت‌نامه دهخدا

مطار. [ م ُ ] (ع ص ) تیزخاطر. فرس مطار؛ اسب تیزخاطرو چست و چالاک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پرانیده شده . || شکسته و شکافته . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
ترجمه مقاله