ترجمه مقاله

مطالع

لغت‌نامه دهخدا

مطالع. [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) واقف و هوشمند و آگاه . (ناظم الاطباء). || آن که مطالعه کند. (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). مطالعه کننده . خواننده ٔ کتاب و جز آن : همانا که مستمعان و مطالعان این تاریخ این معانی را از قبیل احسن الشعر اکذبه دانند. (جهانگشای جوینی ). || مطالع بلد؛ مطالعی است که طالع شود با قوسهای فلک البروج از افق آن بلد. (مفاتیح ، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || مطالع مستقیم فلک ؛ مطالعی است که طالع شود با قوسهای فلک البروج از معدل النهار در خط استواء و آن را به فارسی جوی راست گویند. (مفاتیح ، یادداشت مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله