ترجمه مقاله

مطبوع شیرازی

لغت‌نامه دهخدا

مطبوع شیرازی . [ م َ ع ِ ] (اِخ ) هدایت آرد: از موزونان عهد مابود. در سن شباب به شیرازش دیدم که روزها به مجلس محمدمهدیخان شحنه آمدی و غزل خواندی . جوانی رشیق القامه ،لاغراندام ، خوش شمایل بود از اشعارش چیزی بیاد ندارم و جایی ندیده بودم و از کسی نشنیده ام الا این قطعه :
خواجه ٔ پیر غنی بوالحسن قزوینی
آنکه از داغ فرج دنبه ٔ بریان دارد
گفتمش فاعل اسپید بسی هست چرا
با فرج طبع تو این میل فراوان دارد
گفت رو رو تو چه گوئی که سیه روست فرج
ظلماتی است که صد چشمه ٔحیوان دارد.

(مجمعالفصحا ج 2 ص 452).


ترجمه مقاله