ترجمه مقاله

مطنجنه

لغت‌نامه دهخدا

مطنجنه . [ م ُ طَ ج َ ن َ / ن ِ ] (اِ) چیزهای بریان کرده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و طعام او، گوشت بزغاله و مرغ خانگی و تذرو و طیهوج ... مطنجنة. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) (یادداشت ایضاً). و قلیه ٔ خشک و اسفیدباها و گوشت بریان و مطنجنه و کباب و قلیه و آبکامه باید خورد.(ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) (یادداشت ایضاً). و طعام گوشتهای بریان و مطنجنه و قلیه ٔ خشک خورند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) (یادداشت ایضاً). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
ترجمه مقاله