ترجمه مقاله

مطهم

لغت‌نامه دهخدا

مطهم . [ م ُ طَهَْ هََ ] (ع ص ) فرس مطهم ؛ اسب نیک فربه و نیک لاغر از لغات اضداد است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || اسبی تمام خلق نیکو. (مهذب الاسماء). اسب تمام زیبا. (از اقرب الموارد). || رجل مطهم ؛ مرد تمام اندام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کامل و تمام از هر چیزی . || مرد نیکوروی و صاحب جمال . || وجه مطهم ؛ روی گرد فراهم آمده گوشت و برآمده رخسار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله