ترجمه مقاله

مطیع

لغت‌نامه دهخدا

مطیع. [ م ُ ع ُ لِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) فضل بن جعفر المقتدر باﷲبن معتضد عباسی مکنی به ابوالقاسم (301 - 364 هَ . ق ). بیست و سومین خلیفه ٔ عباسی بعد از خلع مستکفی باﷲ. به سال 334 هَ . ق . به خلافت رسید. در ایام او فتور و سستی در امور خلافت بالا گرفت . و او را از خلافت جز خطبه ای که به نام او می خواندندنبود. دیلمیان بر همه جا مستولی شدند و کلیه ٔ امور بوسیله ٔ آنان انجام می یافت . او در آخر خلافت بیمار گردید و از خلافت کناره گیری کرد و پسرش الطائع باﷲ را خلیفه ساخت و پس از دو ماه درگذشت . در دوران خلافت او حجرالاسود از قرامطه به بیت بازگردانده شد و اشعاری از مطیع باقی مانده است . (از اعلام زرکلی ج 2 ص 772).
ترجمه مقاله