معاتب
لغتنامه دهخدا
معاتب . [ م ُ ت ِ ] (ع ص ) ملامت کننده و سرزنش کننده . (ناظم الاطباء). عتاب کننده . (غیاث ) :
با روح دو بسدش معاشر
با عقل دو نرگسش معاتب .
و رجوع به معاتبة و معاتبت شود.
با روح دو بسدش معاشر
با عقل دو نرگسش معاتب .
انوری (دیوان چ مدرس رضوی ج 1 ص 34).
و رجوع به معاتبة و معاتبت شود.