ترجمه مقاله

معاجلة

لغت‌نامه دهخدا

معاجلة. [ م ُ ج َ ل َ ] (ع مص ) وام را بی مهلت گرفتن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) || شتابانیدن . (المصادر زوزنی ). || زودتر گرفتن و شتاب کردن در عقوبت کسی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). گرفتارکردن کسی را به گناهش واهمال نکردن . (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط).
ترجمه مقاله