ترجمه مقاله

معاندة

لغت‌نامه دهخدا

معاندة. [ م ُ ن َ دَ ] (ع مص ) با کسی بستیهیدن . عناد. (المصادر زوزنی ). ستیهیدن و معارضه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). معارضه کردن به خلاف و عصیان . (از اقرب الموارد). و رجوع به معاندت شود. || همدیگر جدا گردیدن و کرانه گزیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). از یکدیگر کناره گرفتن و جدا شدن . (از اقرب الموارد). || پیوسته بودن با کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).ملازمت کردن . (از اقرب الموارد). || مکافات کردن به خلاف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || منازعه در مسئله ٔ علمی با نداشتن علم برکلام خود و کلام مخاطب . (از تعریفات جرجانی ).
ترجمه مقاله