معان
لغتنامه دهخدا
معان . [ م ُ ] (ع ص ) اعانت کرده شده و یاری شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) :
جهان و تأیید باد، ترا مشیر و مشار
سپهر و اقبال باد، ترا معین و معان .
و رجوع به اعانة شود.
جهان و تأیید باد، ترا مشیر و مشار
سپهر و اقبال باد، ترا معین و معان .
مسعودسعد.
و رجوع به اعانة شود.