ترجمه مقاله

معاودة

لغت‌نامه دهخدا

معاودة. [ م ُ وَ دَ ] (ع مص ) دیگرباره با کاری بازگشتن . (تاج المصادر بیهقی ). عِواد. بازگشتن به اول کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بازگشتن به کار اوّل . (از اقرب الموارد). بازگشتن به اول چیزی . (ناظم الاطباء). || باز گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ): عاودته الحمی معاودة و عواداً،دوباره برگشت تب او. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به معاودت شود. || مرة بعد اخری خواستن چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || دوباره سؤال کردن از کسی مسأله را. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || چیزی را عادت خود قراردادن . (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط).
ترجمه مقاله